1-طارم-۱۴۰۰
این قطعه با ایده و پیشنهاد دوست خوبم عارف نوروزی برای سرزمین مادری ام در سال 1399 ساخته شد.ترانه و ملودی این آهنگ کاملا به صورت دلی و الهام در یک شب اتفاق افتاد و ثبت شد.همان شبی که این ایده به من داده شد من شروع به نوشتن ترانه کردم و همزمان نغمه هایی در سرم میشنیدم و زمزمه میکردم که همان نت ها تبدیل به ملودی این کار شد.در ادامه تنظیم مختصری از بنده با وجود تمام محدودیت ها و نداشتن امکانات کافی استدیویی انجام شد تا این کار آماده شنیدن شود.از دوست خوبم نیما فیاض تشکر میکنم که بزرگ ترین مشوق و حامی من برای به سرانجام رساندن این آهنگ بود.و تشکر از امیر صانع عزیز در رِد استدیوی رشت که اولین تجربه ی استدیویی من رو با صبر و حوصله ضبط کرد.
همینطور ممنونم از امید امامقلی که نکته های مفیدی در طول ساخت کار به من داد.
این قطعه از دل برآمده و امیدوارم به دل شما عزیزان نیز بنشیند
2-لحظه های بارون-۱۴۰۱
این قطعه هم مثل قطعه ی طارم کاملا دلی و بدون برنامه ریزی و صرفا برای انتقال حس و کسب تجربه ساخته شد.بخشی زیادی از ترانه در سال 1400 و بیت های آخر آن چند روز قبل از ضبط توسط بنده نوشته شد.در ابتدا خودم یک ملودی برای آن در نظر گرفته بودم که با نظر دوست خوبم نیما فیاض تغییر کرد و ملودی ایشان را روی ترانه گذاشتیم.تنظیم بداهه کار هم با نیما بود.چند روز مانده به ضبط، ملودی و ترانه را حفظ کردم و راهی استدیو شدیم.در ابتدا قرار بود کار فرم ورس و کورس داشته باشد اما روز ضبط با نظر دوستان این ایده تغییر کرد و باز هم من آهنگی تقریبا بدون فرم خواندم.به عنوان یک هنرجو در موسیقی گاها علاقه ی زیادی به ساختار شکنی و کارهای غیرقابل پیش بینی پیدا میکنم.
تشکر از امیر عزیز بابت رکورد و میکس این آهنگ.
3-ریکوئیم(Requeim)-۱۴۰۲
قطعه ی مرثیه ای برای یک رویا همیشه حس خاصی به من میداد همانند تمام کارهای کلینت منسل؛ آهنگساز دارک فیلم های دارک دارن آرنوفسکی.شاید کلینت سلطان دارک ترین موسیقی های فیلم باشد.آلبوم سرچشمه که در سال ۲۰۰۶ برای فیلم سرچشمه(The Fountain) تولید کرد شاید برای این ادعا کافی باشد!
برای همین تصمیم گرفتم با تم این کار یک قطعه جدید بسازم که برای طرفدارانش حس آن را تداعی کند اما بر خلاف قطعه اصلی که حس ترس و ناامیدی و به انزوا کشیده شدن را به مخاطب میدهد، ترس و شجاعت و امید و یاس را باهم القا کند.در زندگی همه این احساسات باهم هستند.و میتوانم بگویم در این قطعه خلاصه ای از زندگی را نمایش داده ام.لحظات غمگین، هیجانی، پر از استرس، امید و...
حال اینکه تا چه انداره موفق بوده ام را مخاطبین آن میتوانند پاسخ دهند.
این قطعه در استدیوی خانگی تولید شد.
4-همیشگی ترین-۱۴۰۲
این ترانه که حال هوای تلخ و شیرین عاشقانه ای دارد یکی از واقعی ترین ترانه های من است که در روزهای بلاتکلیفی و اندوهگین جدایی نوشته شده.سال ۱۴۰۰ در یکی از شبهایی که فکر رسیدن و نرسیدن به سر منزل مقصود مدام در ذهن من میکوبید این کلام روی کاغذ جاری شد.در ابتدا قرار بود روی این ترانه یک آهنگ پیانویی با فرم کلاسیک توسط استاد رضا ابریشم کار ساخته شود که به دلایلی این پروژه هرگز کلید نخورد.پس از دوسال باز هم سراغ نیما رفتم و خواستم آهنگی برای آن بسازد.که این بار میدانستم کمی مدرن تر انجام خواهد شد.ملودی های نیما از نظر من امضای خودش را دارد.میدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد.به فاصله یک ماه پس از پیاده کردن ایده های نیما روی این ترانه راهی استدیوی امیر صانع شدیم.در روزی که بسیار خسته بودم از لحاظ ذهنی هم جسمی اما وقت دیگری نداشتم و به هر سختی که بود کار رکورد انجام شد.این کار تا به اینجا از نظر خودم بهترین اثر من است.واقعی تر و با احساس تر از همیشه.این کار بشدت از دل برآمده و امیدوارم به دل شما هنردوستان عزیز بنشیند.
5-آیریلیق-۱۴۰۲
علاقه به موسیقی اصیل آذربایجان همیشه در قلب من موج میزد.موسیقی آذربایجانی شاید غنی ترین یا حداقل یکی از غنی ترین سبک های موسیقی جهان در کنار فلامنکو باشد.انعطاف بسیار بالایی دارد.آکورد پذیری بسیار بالا و ملودی های بشدت پر فراز و فرودی میتواند داشته باشد و این خاصیت موسیقی ایرانیست که حرف خود را با نغمه هایش میزند.اما موسیقی آذربایجانی طی تحولات سیاسی و اجتماعی خود در بسیاری از مسائل دستخوش تغییراتی شده که آن را کمی برای من متمایز میکند.این موسیقی در بیان احساسات چنان شناسنامه دار و قدرتمند است که با کلام یا بیکلام آن تفاوتی نمیکند.تفاوتی نمیکند که با چه سازی آن را مینوازیم.با غریبه ترین ساز هم میتوان تکنیک های پنجه و لهجه آذری را پیاده کرد.کافیست چند نت اول را با هر سازی بنوازیم تا فورا شنونده بگوید عه این ترکیه یا آذربایجانیه!موسیقی که براحتی و زیبایی میتواند حتی از هارمونی جَز نیز بهره بگیرد.این خاصیت دیوانه کننده را من تنها در این موسیقی پیدا کرده ام.وقتی بیکلامش از با کلامش و با کلامش از بیکلامش زیباتر است.از میان تمام موسیقی های محلی و مقامی ایران بزرگ، فقط در آوازهای آذربایجانی میتوان تمایل خواندن در سبک اپرا را دید.بخاطر نوع حرکات ملودی و نداشتن ربع پرده در بسیاری از نقاط میتواند شبیه به آواز کلاسیک و اپرا باشد ک قدرت و شدتی که در کلام این زبان هست بسیار به این موضوع کمک میکند.لگاتو های چکشی سریع پایین رونده و گلیساندوهای همراه با ویبراسیون از شاخصه های این سبک است.زنده یاد رشید بهبودف شاید بهترین مثال و نمونه برای این گرایش باشد و البته بسیاری از خوانندگانی که صدای زیرتر و برنده مثل چاقو دارند این آواز را با همان لحن و تکنیک سنتی همیشگی اجرا میکنند که چهچهه در آن نقش مهمی دارد مانند عالیم قاسیمف.این نوع از اجراها بسیار شبیه به آواز های ایرانیست.و پسر کو ندارد نشان از پدر!
به عنوان علاقمند به این نوع موسیقی سعی کردم یکبار دیگر این قطعه ی زیبا را با سلیقه و نگاه جدیدتری و توانایی های خودم به گوش نسل جدید برسانم که شاید کم حوصله تر هستند نسبت به موسیقی های قدیمی و اصیل و موسیقی مدرن ساده تر را ترجیح میدهند.استفاده از ساز سه تار در اینجا اشاره به رگ و ریشه های ایرانی ما دارد.استفاده از صدای آکاردئون و دودوک یا همان بالابان البته به صورت الکترونیکی نیز بخاطر تداعی فضای آذربایجانی است.نوع آواز تقریبا پاپ است و تکنیک های مقامی و محلی در آن به ندرت دیده میشود.بهرحال با تمام قوت ها و ضعف ها،این نگاه من به این قطعه بود تا بخشی از عشق خود را به زبان مادری و آذربایجان و ایران عزیزم نشان دهم.
در یکی از روزهای بهمن ماه ۱۴۰۲ این ایده به سرم زد و خیلی زود تنظیم آن را انجام دادم و از دوست خوبم امیر جمشیدی خواستم تا در خواندن آن من را همراهی کند چون اون هم علاقه بسیاری به موسیقی ترکی بخصوص استانبولی دارد.امیدوارم که نتیجه کار لایق گوش های شما بوده باشد.
6-دور و نزدیک-۱۴۰۲
ایده ی آهنگ ترکی پارسی را دوست خوبم عارف نوروزی به من داد.چیزی که قرار بود سالها قبل اتفاق بیفتد سرانجام در اسفند ماه ۱۴۰۲ در هوم استدیو به سرانجام رسید.فکر میکنم که جدا از زیبایی تلفیق زبان ترکی و فارسی این حرکت هنری پیامد ها و پیام های عمیقی برای ما ایرانیان داشته باشد.اتحاد و یکی شدن همیشه نیاز ما بوده و هست.چیزی که باعث ضعف و توفق ماست از هم گسیختگی و پانیست است.
امیدوارم بتوانم این روند را تکرار کنم و هر بار قدم های بهتری بردارم.بخش ترکی کار را دوست هنرمندم امیر جمشیدی خواند.ملودی تنظیم و میکس کار را خودم در هوم استدیوی کوچک خودم انجام دادم.قسمت پارسی ترانه نیز سروده خودم و بخش ترکی نیس بصورت الهامی و اقتباسی و یادآور ترانه های قدیمی وخاطرانگیز آذربایجان نوشته شد.
7-رویای تو-۱۴۰۳
یک قطعه دلی دیگر.ترانه ای جدید با ملودی و تنظیم قدیمی.کاری متفاوت از دیگر آثار چه از لحاظ حس و حال چه نوع خوانش و نوع ملودی.این کار در فروردین ماه ۱۴۰۳ در هوم استودیوی من ساخته شد.
8-Suspended
معلق نام دومین قطعه بیکلام من است.تم و فضای آن به سال ۱۳۹۰ برمیگردد زمانی که تازه در حال یادگیری گیتار و آکورد به صورت خودآموز بودم در ابتدا آکوردهای آن را با گیتار درآوردم و بعد با میزبانی اف ال استدیو آن را به صورت آرپژ پیانو نوشتم.ایده ای که گمان میکردم خاموش و تمام شده در سال ۱۴۰۳ دوباره زنده شد و با ملودی غمگین و ساده گیتار و تنظیم جدیدی ساخته شد.ملودی گیتار توسط هنرجدی خوبم خانم نصیری نواخته شد.علت نامگذاری معلق این بود که در ساختار آهنگ آکوردهای ساسپند به کرات استفاده شده بود.این قطعه نیز در هوم استدیوی من ساخته شد.
9-چی میشه
اولین قطعه با تنظیم آکوستیک من در هوم استدیو.صداهای گیتار ،کاخن، شیکر،پالماس و...در تنظیم آن مشارکت داشتند.ملودی های ساده ای که سعی شد با احساس زیادی نواخته شوند فکر میکنم نقطه قوت این کار بود.ترانه ای که در سال ۱۴۰۲ نوشته شد در نهایت با فضای تلفیقی پاپ فلامنکو تبدیل به این قطعه شد.فکر میکنم این قطعه شروع اتفاقات خوب موسیقیایی برای من است.تمام سازها بصورت طبیعی و زنده توسط خودم نواخته شدند.برای همین حس میکنم برای مخاطب در عین سادگی حسی خودمانی و راحتی داشته باشد.